- تیمار زدن
- تیمار کردن اسب را
معنی تیمار زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غمخواری کردن تعهد کردن محافظت کردن ازکسی، خدمتت کردن پرستاری کردن
پرستاری کردن
با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن، محافظت کردن، پرستاری کردن
цементировать
zementieren
цементувати
cementować
cimentar
cementare
cementar
cimenter
cementeren
सीमेंट लगाना
mengecor
시멘트를 바르다
セメントを塗る
çimento dökmek
kuweka simenti
ปูนซีเมนต์
সিমেন্ট লাগানো
سیمنٹ لگانا
نواختن تار (آلت موسیقی)، فروختن
نواختن تار
złapać węża
зловити змію
slang vangen
Schlange